مقر فرماندهی بمباران شده.
what do I do about it?
الان که به ... نگاه کردم یه بمب دیگه افتاد.
درباره ی گرفتن notice 24 ساعت نسبت به نتیجه ای که حاصل شد حس خوبی دارم.
روز نوشتن هست.
صداهه گفت: این نه و درد و دوری حاصل شد.
میخواهم برای شرکت کار کنم، صداهه الان گفت خوبه لازم نیست کاری بکنی.
یه قدم برای دومی برداشتم دیروز. صداهه الان مزحرفی گفت و گاز گرفت و خفه شد.
خسته ام.
یادم باشه قول دادم از حرکت نمیایستم.
از اینکه اینجا ... با مدل boundry دار کار نمیکنه خوشحال نیستم.
I am glad, very glad, ... was canceled last night.
don't have the ... to deal with that now.
I am tired.
صداهه رفت ... و حاصلش درد بود. میگه ... نمیشه. میگه با ... نمیشه. و چیز دیگه ای هم جاش نیست. حداقل دیده نمیشه. this hurts.
کمی فرمون. گذاشته بودمش کنار.